روز بزرگداشت مقام معلم

به مناسبت 12 اردیبهشت ماه ، روز بزرگداشت مقام معلم

روزها چه زود سپری می شوند! بزرگ می شویم و گاهی فراموش می کنیم؛ کودکی بیش نبودیم. یادت هست نخستین روز مهرماه، آن روز پاییزی که چشمانت بهاری بود؛‌ دست مهربان چه کسی تو را آرام کرد و پشت میز و نیمکت کلاس جای داد؟روزها چه زود سپری می شوند! ...

جای مداد و مدادپاکن، خودکار و خودنویس دست گرفته ایم و فراموش کرده ایم روزی «بابا آب داد» می نوشتیم و اکنون به دنبال «نان» می دویم.روزها چه زود سپری می شوند! به جای میز و نیمکت،‌ پشت میزهای رایانه می نشینیم و جای مشق «تصمیم کبری» و «داستان ریزعلی خواجوی» با انواع برنامه‌های رایانه ای نقشه می کشیم یا با فشار بر صفحه کلید رایانه مان فکر می کنیم روش زندگی برای دیگران ترسیم کرده ایم و شاید بر صندلی تکیه زده ایم که توهم دیکته کردن روش زندگی به سایرین دستمان داده است .روزها چه زود سپری می شوند! بجای برپا و برجای مبصر، فقط و فقط به نشستن صفرهای متعدد در کنار ارقام حساب بانکی مان فکر می کنیم و هرگز برای بزرگ تری حتی از روی صندلی اتوبوس بلند نمی شویم.
یادش بخیر روزهای مدرسه! روزگاری که انیفورم سومره ای و قهوه ای می پوشیدیم و با کتانی‌های سفید و مشکی به مدرسه می رفتیم و تمام حواسمان را جمع می کردیم ؛ در منهای دو رقمی اشتباه نکنیم و خطی از مشق شبمان جا نماند تا معلممان؛ آن عزیز دوست داشتنی را ناراحت نکنیم. اما حالا مانتوهای رنگارنگ می پوشیم و کفش‌هایی با بلندترین پاشنه‌ها پایمان می کنیم و اصلا در منها کردن غرورمان و انجام ساده ترین تکالیفمان، انسان‌هایی ساعی نیستیم.
منیره غلامی‌توکلی – نویسنده و گزارشگر طنین یاس
… و هزاران هزار بار یادش به خیر، یاد خوش روزهای مدرسه و صدای گرم آموزگار کلاس و پچ پچ همکلاسی‌ها…. و جشن روز معلم. روزی که هر کداممان سعی می کردیم با در دست داشتن کادویی هر چند کوچک اما از روی مهر و محبت، دل معلم را فقط برای خود تصاحب کنیم و چه دقیق به نگاهش خیره می شدیم تا از چشمانش بخوانیم هدیه کدام یک از ما را پسندیده است … چه بچه بودیم و چه ساده دل و چه خاطر خواه … اما امروز نام هیچ کدام از معلمانمان را به یاد نداریم و برایمان هم فرقی نمی کند که کجا و چگونه زندگی می کنند؛‌ اصلا فراموش کرده ایم چه یادمان دادند !!
امسال هم دوازده اردیبهشت ماه نزدیک است، روزی که از نخستین اردیبهشت ماه مدرسه ای شدنمان آن را شناخته ایم. دوازدهمین روز از دومین برج سال که به پاس برزگداشت استاد شهید مرتضی مطهری،‌ روز معلم نام گرفته و چه عزت یافته این روز بهاری… برای رسیدن به این روز، خورشید 323 بار طلوع کرد و با غروبش،دل‌های را به طلوع دیگری در صبح بهاری”روز معلم”مژده داد.
روزی که آفتابش طلوعی دیگر را در نگاه مردم ایران تجربه می کند. روزی که نسیمش، عطر دل انگیز قدردانی و قدرشناسی ملتی را به همراه دارد که افق نگاهشان برای داشتن آینده ای روشن و مقتدر، نقش گرفته از تربیتی اسلامی در تأدیب و تعلیمی بومی همطراز با فرهنگ و سنت اسلامی – ایرانی است.

12 اردیبهشت ماه، با پاره پاره شدن پیکر استادی؛ رنگ عزت و شرافت گرفت که بنابر فرمایش امام خمنین (ره) «پاره تن اسلام بود». استاد شهید مرتضی مطهری که در اندیشه مرتضوی بود و در رفتار و کردار مطهری .
12 اردیبهشت ماه، خاک ایران به پاسداشت کسانی بر افلاک فخر می فروشد که پیام آوران دانایی اند و میراث داران شغل انبیاء. کسانیکه موضوع انشاء یا بهتر بگویم ” مسئله “‌علم بهتر است با ثروت را نه تنها در لغت که در عرصه‌های مختلف علوم انسانی، طبیعی و ریاضی با زیباترین و دقیق ترین فرمول‌ها، پاسخ داده اند؛ چرا که ارج و قربشان نه برای حقوق مادی !! بلکه در معجزه علم و دانش نهفته است.
12اردیبهشت ماه ، خاک ایران زمین بر افلاک فخر می فروشد چرا که قدمگاه کسانی است که روزشان را نه برای نفس خود که برای قدردانی از بهترین بندگان خدا آغاز کرده اند. معلمان را می گویم که مولای متقیان علی علیه السلام در بیان جایگاه رفیعشان فرمود: «هر کس به من کلمه ای بیاموزد مرا بنده خود کرده است»
… اما در همین دوازدهمین روز از اردیبهشت ماه که خورشیدش عاشقانه تر بر دیار علم و ادب ایران می تابد؛‌ در همین دوازدهمین روز از اردیبهشت ماه که زمین ایران برافلاک فخر می فروشد؛‌ در همین دوازدهمین روز از اردیبهشت ماه که عطر مهربانی و قدرشناسی دانش آموزان از عمق قلب‌ها در کلمات و نگاه‌های جاری می شود؛ در همین دوازدهمین روز اردیبهشت ماه که معابر شهر به شکرانه روز معلم، ضرب آهنگ قدم‌های عاشقانه دانش آموزان را در راه مدرسه تجربه می کند …
و در همین دوازدهمین روز اردیبهشت ماه، با تمام زیبایی‌ها، تفاوت‌ها، دلبری‌هایش باز هم صاحبان این روز تاجداران عرصه علم و فرهنگ و ادب، مثل همیشه به خاطر عشق نه تکلیف ، با نگاه انسانی نه مادی، برای رضایت خدا نه بنده خدا، در مسیر خدمت نه شهرت، بسوی مدرسه می روند مثل تمام روزهای سال تحصیلی …. !! که اینگونه بودن و اندیشیدن فقط از بصیرت و شأن آنها نشأت می گیرد. بصیرتی که از جانب خدا در وجودشان به ودیعه گذاشته شده است که تا بعد از انبیاء‌و اولیاء به عنوان معلمان بیرونی، هدایت جامعه را بسوی تعالی، اخلاق، تعبد و آگاهی بر عهده بگیرند. در این عرصه هدایت، برخی منتخبینشان چه بجا و زیبا بال‌های معرفت و آگاهی را به خون سرخ شهادت خضاب کردند و “شهید معلم” لقب گرفتند. شهدایی که در هر دوره تاریخی می توان تأثیر کلام و سرخی خونشان را در جاری شدن روح حیات در کالبد جامعه اسلامی دید و درک کرد.

آقا معلم‌ها و خانم معلم‌هایی که زمانی پای تابلوی کلاس خواندن و نوشتن را از روی کتاب‌های درسی به دانش آموزانشان یاد دادند و در وقت لزوم در سنگر دفاع از کشور و انقلاب از جان مایه گذاشتند تا اینکه خود نگارندگان درس شهامت، شهادت، ایثار و ایمان در کتاب ایران اسلامی شدند.
نگارندگانی ـ معلمان شهیدـ که باز هم سلول‌های به راستی خاکستری ما! که زنگار فراموشی به خود گرفته نه تنها آنها را بلکه راهشان و خواسته شان را فراموش کرده است. کسانیکه اگر چه امرزو در برابرچشم سر من و تو پای تابلوی کلاس نایستاده اند، اگر چه امروز طنین صدای آمرانه شان گوشنواز دانش آموزان نیست، اگر چه دیگر دفتر حضور و غیاب ما را با خوکار آبی و قرمز علامت نمی زنند، اگر چه دیگر نمره اکتسابی ما را با اعداد صفر تا بیست مشخص نمی کنند، اما هستند ! آنها هستند و به قول سید اهل قلم ما از قافله شان جا مانده ایم. بیا طور دیگر ببینیم، با پلک ایمان، چشم و گوش دل را باز کنیم و آنها را هنوز معلم ببینیم .
به راستی، شیوه زندگی آنها کلاس درس و وصیت نامه‌هایشان کتاب‌های درسیشان است. برای نگاه آسمانی شان، نیاز به دفتر و خوکار ندارند و حضور و غیابمان را از پیش می دانند و ما خوب می دانیم به راحتی نمره قبولی نخواهیم گرفت !‌
پس بیا به اندازه بضاعت قلم در گستره ناچیز این ورق سر کلاس معلمان شهیدی بنشینیم که سطر سطر کتاب‌های تدریسشان ـ‌وصیت نامه‌ها ـ به زیبایی گل‌های بهاری است، بیا سر زده وارد شویم و حضورمان را با نمره قبولی از نگاه آسمانی سه هزار و هفتصد و بیست و هشت معلم شهید بگیریم .
معلم شهید رقیه رضایی در وصیت نامه اش بندگی را اینگونه به ما یاد می دهد: «خداوندا، در آن لحظه که چشم دل ما به غیر تو خواهد بنگرد و از جهت محبت تو انحراف گیرد؛ کورش کن تا جز تو کسی را نبیند و جز به حلال تو چشم اندازی دیگر نگاه تماشا نیفکند. ما آن دست و پا را نخواهیم که به معصیت تو بجنبد و آن جان دل را نپسندیم که جز به عشق جانان زنده باشد و سعادتی عنایت فرما که چشمان ما جز در جستجوی رضای تو روشن نباشد و جز لقا و رضای تو دیگری را نبیند»
معلم شهید سید علی اکبر سجادی مرزیجرانی در وصیت نامه اش دنیا را اینگونه برایمان تعریف می کند: «برادران و خواهران ! این دنیای دلپذیر که ما در آن منزل داریم ، خانه ای زیباست ؛ ولی جای قرار و پایداری نیست …این دنیا میدان مسابقه و فعالیت است که جایزه ی آن را در سرای جاویدان آخرت از خدا می گیریم ….»
روش زندگی در وصیت نامه معلم شهید محمدعلی مرادعلیوند اینگونه بیان شده است : «ملت عزیز شما را وصیت می کنم به داشتن ایمان واقعی به خدا و بر پا داشتن نماز آنطور که شایسته نماز است . متحد و قدرتمند باشید و همگی در یک راه قدم بردارید و به یک چیز تمسک بجوئید واعتصموبحبل الله جمیعاٌ ولا تفرقوا..»
معلم شهید مجتبی محمدی رادانی در وصیت نامه اش اینگونه زیبا از علم آموزی و ارزش فرهنگ قرآنی می گوید: «دانش آموزان عزیز و برادران کوچک من بدانید که اهمیت درس خواندن و تعلیم کمتر از رفتن به جبهه و فعالیت در سنگر رزم با دشمنان دین و قرآن نیست زیرا با داشتن فرهنگی کاملا اسلامی میتوانیم سد محکمی در برابر دشمنان اسلام برپا کنیم عزیزانم به نماز(مخصوصا جماعت) بیشتر اهمیت بدهید و با قرآن بیشتر آشنایی پیدا کنید و برای قرآن احترام خاصی قائل شوید زیرا که قران کتاب سعادت و دستور زندگی راستین و کتاب سیاست و هدایت میباشد.»
و معلم شهید رجب آقاجری در وصیت نامه اش برای همکارانش گفته است: «همکاران عزیز درس شهامت و شهادت بیاموزند و هرکس هم این درس را آموخت به حق ،دانش آموز است و هر کس که چنین درس داد به حق،معلم است.»
معلم شهید مهدی ابراهیمی در وصیت نامه اش برای همه اعصار و نسل چشم انداز مشخص می کند : «مومنین باید راه شهدا را ادامه دهند که شهدا به عهد خود وفا کردند شما هم منتظر فرمان خدا باشید یعنی به فرمان امام و پشتیبان او باشید …»
و در پایان این کلاس کوتاه، معلم شهید نسرین افضل به نیابت از تمام معلمان شهید به خصوص شهدای معلم زن از خداوند برایمان می خواهد:«خداوندا ! ایران و اسلام را از شر کفار و منافقین و حیله‌های ابرقدرت‌های شرق و غرب و نوکرانشان محفوظ بدار و رزمندگان را در جبهه‌های حق علیه باطل ، پر توان و پیروز، فرما. کریما ! ما را در صدور انقلاب خونبارمان به جهان ، توان ده و آن را تا انقلاب مهدی (عج) استوار و محفوظ بدار .»…
زنگ کلاس درس معلمان شهید هیچگاه به پایان نمی رسد اما 12 اردیبهشت ماه مثل همه روزها 24 ساعت بیش ندارد ، باید بیاموزیم که برای سعادتمندی و پیشرفت و اقتدار کشور، هر روزمان باید روز معلم باشد و خاطرمان آیینه ای که انعکاس آن ، نور باشد و معرفت به کسانی که رهروان و هم مسلکان شهدای ما هستند؛ معلمانی که اینک بر تابلوی کلاس می ایستند و دانشمندان و محققان… و نسلی امیدوار به پیشرفت‌های علوم بومی و قوی از معنویت را پرورش می دهند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد